عمری دویدی و راه ندیدی.حسرت خوردی و در چاه ماندی
پای را در چاله نهادی.ز همان درس نگرفتی
عمری سر به خواب زدی.ز اوضاع خود دیری مطلع شدی
چرا چنین و چنان کردی؟.که بعدی حسرتش بخوری؟